آنیتادختر دلبندمونآنیتادختر دلبندمون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

" آنیتــــا " فرشته آب ها

دخترم بزرگ شده

1394/5/8 1:02
نویسنده : مامان عاطفه
148 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامان

امروز دو روزه کامل می می نمی خوری،خیلی بده،ناراحت کننده ست،دلم واقعا برا می می خوردنت تنگ شده،فقط بدون خیلی خیلی زیاد دوستت دارم

به دومین می می چیزی نزدیم،چون میگی خاطره بدی تو ذهن کودک میمونه،از اونجا که عاقل هستی از سه شب قبل گفتم که اگه امشب بخوری دیگه تموم می شه،اون شب تا 2 بیدار موندیم که بدون می می بخوابی چون در طول روز نخورده بودی  (یکشنبه94/5/4)اما نشد و قبول کردی که بخوری و من هم مرتب تاکید کردم که امشب بخوری دیگه تموم میشه و اون شب آخرین شبی بود که می می خوردی حقیقتا خودم دلم می خواست بازم یه روز دیگه بخوری تا بتونم از شما فیلم و عکس بگیرم اما قسمت نشد

روز اول94/5/5مامان شما رو برد بیرون و سه تا کتاب جایزه خرید،شام رفتیم خونه مامان گل و پارک و تا ساعت دو شب  تو خیابون ها دور زدیم تا خوابت برد و چه مقاومت شدیدی داشتی برای نخوابیدن و چندین و چند شعر خوندی و می می میخواستی و مامان مرتب میگفت شما دیگه بزرگ شدی مثل محمد ،... می می دیگه تموم شده پس از تلاش بسیار  و قصه های فراوون خوابت برد

روز دوم94/5/6 سه شنبه  با دیدن من دو بارگریه ناراحت کننده کردی و غروب با خاله ریحانه و خاله آتوسا رفتیم بیرون وشما فقط ذرت خوردی شام خاله ها اومدن خونمون و شب تا حدود ساعت 1 ما تو خیابون ها دور زدیم تا خوابت برد و مامان طی این مدت تاکید بر تموم شدن می می داره چون میگه شم بزرگ شدی

امروز 94/5/7که شما خونه مامان گل بودی و با مامان گل نون خوشتمیزه به قول خودت درست کردی و من امروز نزدیک 6 از اداره برگشتم و شما با پدر تو کوچه سنگ بازی می کردی و نزدیک ساعت7 غروب تو ماشین خوابت برد و با مامان تا ساعت 9ونیم خوابیدی و از خواب بیدار شدی چون روی تخت بودیم گریه خوشگل کوچولو ناراحت کننده کردی که می می دو دو می خوام  تا الان که 1 . نیم بامدادهست خوابت نبرده و اصلا خواب تو چشمت نیست و تازه رفتی مثلا مسواک کردی،اگه به خودم بود دلم میخواست تک تک ثانیه هات رو ثبت کنم

خیلی دوستت دارم  دختر عاقل خودم

خدا رو هزار مرتبه شکر به خیری این دوره تموم شد و امیدوارم بقیه راه هم همینطور صبور باشی عزیز دل مامان

عاشقتم عزیزم

 

پسندها (1)

نظرات (0)